من با دوستای بسیار نزدیکم وقتی که از عکاسی تازه برگشته بودم راستی اولین بار بود که منو بردن عکاسی و یه عکس خوشگل ازم گرفتن ناگفته نماند که آقای عکاس چون بلد نبود یه ۱۰ تائی ازم عکس گرفت ویلا میدونین که من اصلان جلوی دوربین تکون نخوردم و بی حرکت بودم تا ۱۰ تا عکس ازم بگیران
Saturday, 18 December 2010

بلاخره نوبت وبلاگ من شد ، ببین مامانی خیلی دیر به دیر مینویسی ها !!! الان دیگه شده هشت ماه و نیمم یه پرستاره جدید برام امده و مامان بزرگم هم پیشمه همه اینا دارن روی قسمت آموزشی من کار میکنن !!! نتیجه این شده که مهمتر از همه رقص یاد گرفتم و با خرم که توی عکس میبینین میرقصم !!! الان دیگه لبه های تختم رو میگیرم و وایمیستم والی هنوز بوس کردن و دست زدن رو خوب یاد نگرفتم وای چقدر از آدم کار میکشن
Subscribe to:
Posts (Atom)