Thursday, 1 November 2012

این جدیدترین عکس منه تو اواخر اکتبر یه روز آخر هفته که ساعت 6 صبح مامانم رو بیدار کردم که بازی کنیم و البته لباس دورا که ماما ملی برام داده بپوشم واین در حالیه که بیرون پر از برف بود
هفته پیش برای اولین بار تو عمرم برف دیدم و گلوله هایی درست کردم که انگار از بچگی تو برف به دنیا اومدم
اوایل سپتامبر من و مامان شیرین و مامان شهرزاد رفتیم پاریس... آخه مامانم عاشق پاریسه میگه همیشه دوست داشته موسیقی بخونه تو پاریس وبره دانشگاه هنر به جای اینکه مهندس بشه!!! خلاصه منم که مثه مامان عشق کارای هنریم تو خیابونای پاریس کلی واسه نوازنده های دوره گرد رقصیدم! آخه هیچ کی نبود براشون برقصه طفلکا